بزرگنمایی:
در چند ماه گذشته ناهنجاری های گوناگونی در سطح استان رخ داده است که شاید اگر در بعضی از استان ها اتفاق می افتاد تا این اندازه ایجاد حساسیت نمی کرد! اما دو موضوع امنیت نسبی بالا در استان و سکوت مسئولین در دادن اطلاعات به رسانه های رسمی بعنوان بیان روایت اول، باعث شد که نه تنها شایعه بر واقعیت پیشی بگیرد و جو حاکم بر جامعه را ملتهب نماید بلکه مرجعیت رسانه های رسمی را به شدت تنزل داد تا فیک نیوزها با تمام بی اخلاقی ها و هتاکی ها، منبع اول رجوع مردم شوند!
در چند ماه گذشته ناهنجاری های گوناگونی در سطح استان رخ داده است که شاید اگر در بعضی از استان ها اتفاق می افتاد تا این اندازه ایجاد حساسیت نمی کرد! اما دو موضوع امنیت نسبی بالا در استان و سکوت مسئولین در دادن اطلاعات به رسانه های رسمی بعنوان بیان روایت اول، باعث شد که نه تنها شایعه بر واقعیت پیشی بگیرد و جو حاکم بر جامعه را ملتهب نماید بلکه مرجعیت رسانه های رسمی را به شدت تزل داد تا فیک نیوزها با تمام بی اخلاقی ها و هتاکی ها، منبع اول رجوع مردم شوند!
بسیار گفته می شود، البته فقط گفته می شود که دانستن حق مردم است! اگر این گفته و ادعا درست باشد امر انتقال دانستنی ها چگونه بروز و ظهور می یابد و به رسمیت شناخته می شود؟ چگونه و با چه اسبابی به اجرا در می آید و ازآن حمایت می شود؟
ظاهرا برای اینکه از قافله جهانی عقب نمانیم، پذیرفته ایم که رسانه رکن چهارم دموکراسی است و به لحاظ اجتماعی نیز چشم و گوش مردم تلقی میشود؛ از اصول بنیادین یک نظام مردم سالار، اصل شفافیت و عینیت امور است آنچه که نقش مطبوعات را در نظام های مردم سالار بعنوان رکن چهارم قرار داده است وجود شفـافیت در امـر اطلاع رسـانی است.
جوامع مختلف تلاش میکنند با مصوبات قانونی بازدارنده و به اجرا گذاشتن این قوانین از هرگونه فشار به رسانهها جلوگیری کرده و از جایگاه و شأن آنها حفاظت کنند. در نقطه مقابل، طبیعی است که گروهها و جریانات تمامیتخواه و انحصارطلب نیز همواره فعالان رسانهای را مانند استخوانی در گلو دانسته و تلاش میکنند در مسیر فعالیتهای ذاتی رسانهها، سنگاندازی کنند. با نگاهی به تاریخچه فعالیتهای رسانهای ملل مختلف با دامنه وسیعی از نمونهها و مواردی روبهرو خواهیم شد که در آنها، خبرنگاران قربانی مطامع و خواستههای صاحبان قدرت و ثروت شده و جان و مال و آبروی خود را از دست دادهاند.
همانطور که می دانیم یک حکومت مردم سالار باید دارای افرادی باشد که از امور مربوط به خود اطلاع داشته باشند؛ یکی از وظایف رسانه های آزاد و مستقل نقش خبری و اطلاع رسانی در مورد امور مهمی است که از درجه اهمیت بالایی نزد مردم برخوردار است؛ تا مردم اطلاعات به روز و درستی از امور مهم نداشته باشند نمی توانند در مورد آنها تصمیم گیری کنند.
اطلاع رسانی درست و به دور از سانسور به دلیل شفاف سازی در عرصه های مختلف می تواند تا حدودی از بروز فساد در سیستم های حکومتی وغیر حکومتی جلوگیری نماید.
رسانه ها زمانی می توانند در آرامش اجتماعی و پیشگیری از خبرهای کذب، شایعات و هجوم فیک نیوزها تاثیرگذار باشند که مسئولین نیز درک کنند آزادی مطبوعات یعنی مطبوعات بهعنوان رکن چهارم دموکراسی وظیفه دارند خواسته و رویکرد مردم را مطرح می کنند، بدون اینکه تحت فشار قرار گیرند.
در یک تعامل دو سویه مسئولین و رسانه ها می توان با بازکردن پستوهای خودساخته خبری به روی اصحاب رسانه های رسمی و شناخته شده و از سوی دیگر، رعایت اخلاق حرفه ای توسط اصحاب رسانه، پلی مطمئن بین مردم و مسئولین ساخت تا دست فیک نیوزها بعنوان دلالان بر هم زننده آرامش اجتماعی را قطع کرد.
رعایت اخلاق حرفهای، بهعنوان حد فاصل و مرزی باریک اما مهم، نشان دهنده اثربخشی معنایی است که رسانه ها اول برای خود و بعد برای جامعه متصور هستند. پایبندی روزنامه نگاران به محاسن و مکارم اخلاقی، تعهد در بیان حقایق، رعایت امانت و پایبندی به منافع عمومی، رعایت اصل بیطرفی، تجزیه و تحلیل درست مسائل سیاسی، امین و رازدار بودن، کمک به تلطیف فضای ملتهب جامعه، درک درست و قدرت تفکر و تحلیل مسائل از جمله اخلاق حرفهای روزنامه نگاری هستند.
در فرهنگ لغات به واژ ای تحت عنوان " ارباب جراید " بر می خوریم، معنی واژه ارباب جراید این بوده که فعالان رسانهای در شمایل ولینعمت مسوولان قرار دارند و هر نوع پیگیری از سوی آنان باید با پاسخ معقول از سوی مسوولان همراه شود، اما متاسفانه این واژه نیز مانند بسیاری از واژههای دیگر از معنا تهی شده است و امروز اصحاب قدرت به خود اجازه میدهند هر نوع برخوردی با فعالان رسانهای داشته باشند!
متاسفانه برخوردهای قهرآمیز با رسانهها باعث شده برخی مدیران با اعتماد به نفس بالا، روبهروی خبرنگاران ایستاده و آنها را تهدید به برخوردهای سخت فیزیکی، تودهنی و بگیر و ببند کنند!
به نظر می رسد هر فردی که قصد دارد در جایگاه مدیریت و مسوولیت قرار بگیرد، باید آموزشهای لازم برای برخورد با ارباب جراید و اصحاب رسانه را پشت سر بگذارد؛ در واقع قبول مسوولیت بدون بهرهمندی سواد رسانهای لازم، مانند فردی است که بدون داشتن گواهینامه، فرمان هدایت خودرویی را به دست گرفته باشد.
باید توجه داشت که جامعه بدون بهرهمندی از رسانههای آزاد، مستقل و پرسشگر، هیچ نسبتی با توسعه نمیتواند برقرار کند؛ باید شأن فعالان رسانهای و ارباب جراید حفظ شود تا بتوانند از مردم در برابر سوداگریها، مفاسد، ویژه خواریها و... محافظت کنند. بدون رکن چهارم، اساسا هیچ نوع مردمسالاری در کار نخواهد بود!
کسب درآمد از محل ارضای کنجکاوی مردم
قبلا دسترسی مردم به رسانه ها محدود بود، مردم از طریق هفته نامه، روزنامه یا یکی دو بخش خبری از اخبار و وقایع مطلع می شدند اما رسانه ها امروز حد و مرزی ندارند و با وجود فضای مجازی شاهد آن هستیم که در کمترین زمان ممکن اطلاعات و اخبار در اختیار مخاطبان قرار می گیرد.
در این میان و با توجه به ولع و اشتیاق مردم برای دانستن و دریافت اخبار در کسری از ساعث باعث رشد قارچ گونه فیک نیوزهایی شده است که در فضای مجازی بی پروا و با شکستن حدود اخلاقی خبرهای خودساخته ای را تولید می کنند و با چنان آب و تابی مخاطب را بمباران خبری می کنند که فرصت اندیشیدن و تحلیل خبر را پیدا نخواهد کرد و این شیوه راهی برای جمع کردن فالوور و کسب درآمد از راه ارضای حس کنجکاوی شهروندان شده است! با این اندیشه اقتصادی میلیونها نفر در نقاط مختلف دنیا ارتزاق میکنند.
گردانندگان این صفحات در پنهان شدن پشت نام ها و عناوین اغواکننده ظاهرا در گمنامی به سر می برند؛ گمنامی به این معناست که در بستر اینترنت و شبکههای اجتماعی این امکان برای هرکسی بهوجود آمده که بدون اینکه شناخته شود، کنشگری کند و منشأ اثر باشد! مشکل اصلی این است که منشأ آنها عمدتا برای کاربران قابل راستی آزمایی نیست.
اینکه عدهای با بهکارگیری لشکرهای سایبری، محتوای دستکاری شده را در شبکههای اجتماعی تقویت یا جریانهای خاصی از اطلاعات را سرکوب کنند، اقدامی علیه مردمسالاری و جریان آزاد اطلاعات است.
تکلیف این نوع صفحات و حسابهای کاربری تقریبا مشخص است و میدانیم بهعنوان بازوهای رسانهای بیگانه یا اصحاب قدرت های محلی عمل میکنند تا از یک طرف قدرت اندک خود را غیرعادی و فوقالعاده معرفی کنند و از طرف دیگر با کوچک شمردن یا القای شکست به منتقدان، طرف مقابل را کاملا ناتوان جلوه دهند.
در چند ماه گذشته ناهنجاری های گوناگونی در سطح استان رخ داده است که شاید اگر در بعضی از استان ها اتفاق می افتاد تا این اندازه ایجاد حساسیت نمی کرد! اما دو موضوع امنیت نسبی بالا در استان و سکوت مسئولین در دادن اطلاعات به رسانه های رسمی بعنوان بیان روایت اول، باعث شد نه تنها شایعه بر واقعیت پیشی بگیرد و جو حاکم بر جامعه را ملتهب نماید بلکه مرجعیت رسانه های رسمی را به شدت تنزل داد تا فیک نیوزها با تمام بی اخلاقی ها و هتاکی ها، منبع اول رجوع مردم شوند!
از اصول جنگ شناختی داشتن روایت اول است؛ در رخدادها و ناهنجاری های موردنظر، هر چقدر دست رسانه های رسمی برای انتشار اخبار قابل انتشار بسته بود اما فیک نیوزها یله و رها به تاخت و تاز خبری و خبرسازی خود مشغول بودند و خودشان روایتسازی میکردند! مسئولین انتظار دارند رسانههای ما با دست خالی و تمام محدودیت های وضع شده با این جریانسازی ها مقابله میکردند؛ رسانه در این اتفاقات انبار مهمات برای اراده سیاسی امنیتی کسانی بود که یا در بیرون ایران نشسته بودند و یا در پستوی پیج های فضای مجازی قصد برهم زدن آرامش اجتماعی به اسم مطالبه گری را داشتند؛ این اقدامات سوء استفاده ابزاری از رسانه بود و با جنگ رسانهای متفاوت است!
فیک نیوزهای هتاک در جریان این ناهنجاری ها که از قضا در اغلب موارد پس از ورود دستگاه های مربوطه پیدایشان می شد و عرض اندام کردند با انتشار عکس ها، ویدئو ها و ساختن داستان هایی که صرفا از یک ذهن مریض برمی آید نه تنها در برهم زدن نسبی آرامش جامعه موفق بودند بلکه با آبروی کیس های مورد نظر هم بازی کردند! اما سئوال از دستگاه های ذیربط امنیتی، انتظامی و قضایی اینجاست که بسیاری از این مدارک، عکس ها و فیلم های ابتدای دستگیری متهمین چطور به دست فیک نیوزها رسیده و این همه تعلل برای بیان روایت اول از طریق رسانه های رسمی برای چیست؟!
تا زمانی که مسئولین در رده های مختلف اعتقاد عملی به قانون دسترسی آزاد به اطلاعات نداشته باشند، بصورت خودسر و بی پروا پشت عناوین مختلف با اصحاب رسانه برخورد نمایند، برای خود شآنیت کذایی و خط قرمز ساختگی تعریف کنند؛ و تا زمانی که با رسانه های رسمی از در دوستی وارد نشوند، محکومند تا اسارت بر فیک نیوزها را بپذیرند و آبروی خود و جامعه را در نرد قمار ببازند؛ در این میان هم گویی تشکلاتی بعنوان حامی رسانه ها وجود خارجی ندارد!