قلم نمی چرخد در وصف مرامت! سالها بود میخواستم برای بیش از چهار دهه زحمت وتلاش بی مزد ومنتت برای کشتی استان وحق بزرگت برگردن قهرمانان و پیشکسوتان، داوران، مربیان و رسانه ها بنویسم اما هراس داشتم که برخی مدعی العمومان کشتی که نه تنها باری از کشتی برنداشته اند بلکه همیشه بار کشتی بوده اند با چوب حسادت برپیکر مهربانت بنوازند.
آری میدانم غفلت کردم و این قلم فرسایی ها فقط برای دل خودم وشاید برای کم شدن عذاب وجدان به پاس همه مهربانیها و خوبیهایت هست!
حاج قاسم بیش از چهار دهه پس از دوران کشتی گیری در کسوت داور، سرپرست، دبیر هیات و مسوول کمیته پیشکسوتان در کشتی استان نقش آفرینی کرد؛ سالها جور کشتی استان را کشید، همیشه در استرس تهیه ماشین برای اعزام و خوابگاه و غذا برای مربیان و دواران و قهرمانان بود، در مسابقات تا پاسی از شب کمک نیروهای خدماتی تشک پهن می کرد و بعد از مسابقات وقتی همه در خانه ها بودند او با خدمه ها مشغول جمع آوری سالن مسابقات بود .
برخلاف خیلی ها کیسه ای برای کشتی ندوخته بود و بارها از جیبش برای کشتی هزینه می کرد، وقتی رئیس امور اداری راه وشهرسازی استان بود بجای ساعتهای اضافه کاری وماموریتهای کاری اداری که آورده مالی برای او داشت وقت وزمانش را برای کشتی می گذاشت.
او با همه تلاشهای شبانه روزی اش وبا همه اعتبار اجتماعی و ورزشی اش هیچ وقت از رانت کشتی برای خود وخانواده اش استفاده نکرد، یادم هست زمانی که دغدغه اشتغال تک پسرش حمید را داشت به او گفتم استاندار شما را با نام کوچک حاج قاسم صدا می زند چرا برای حمید کاری نمی کنی؟ و فقط با لبخندی جواب سوالم را داد!
زود رنج بود اما کینه ای نبود، زود قهر می کرد، استعفا می داد اما این عشق لعنتی به دایره بی رحم طلایی باز او را فرا می خواند وزودتر از همه درب هیات را باز می کرد، علیرغم سوء استفاده برخی روسای هیاتها از اعتبارش در مقابل انتقادات اما او بی اعتنا به سوءاستفاده، خود را برای کشتی هزینه می کرد؛ همیشه سنگ زیرین بود حتی در مقابل کوچکترها !
بارها از کوچکترها حرف سرد شنید اما بازهم برای اعتلای کشتی استان ایستاد!
آری حاج قاسم ربیعیان سنگ صبور کشتی استان چهره ای محبوب برای همه استان بود و هر زمان مسولیت داشت علی رغم عرق داشتن به زادگاهش ولی برای همه استان تلاش می کرد، بارها می گفت موتور کشتی استان دو شهر نهاوند و ملایر است، وقتی این دو شهر به حرکت می افتند کشتی استان به حرکت می افتد.
مرحوم استاد فرامرز سموات رفیق شفیق اش می گفت :حاج قاسم نمونه ای از شعور و معرفت واقعی یک پیشکسوت واقعی کشتی است، او می گفت حاج قاسم یک سرو گردن از همه دبیرهای هیاتهای کشتی استانهای کشور بالاتر است و توانایی دبیری هیات فدراسیون را هم دارد. او می گفت حاج قاسم درد واقعی کشتی و مربی سازنده را با تمام وجود درک می کند .
حاج قاسم در کار بسیار جدی اما دلسوز و مهربان بود، علاقه وافر و اردات ویژه در اوج بی ریایی و اخلاص به آقا امام حسین(ع) واهل بیت داشت که این ارادت از او چهره ای مومن ومذهبی ساخته بود.
قهرمانان دهه های شصت وهفتاد همچون مرحوم عفراتی ،سعدی نژاد، کولیوند، گودرزی، خدارحمی، شریفی، درویشی، مالمیر، صفاری و . . . از همسفر بودن با حاج قاسم خاطرات شیرینی دارند و همیشه از او به عنوان پدری و برادری دلسوز در سفرها یاد می کنند.
همیشه پاسخگو بودن و در دسترس بودنش با رسانه ها از او چهره ای محبوب برای رسانه های همدان ساخته بود .
آری امروز سنگ صبور کشتی استان همدان دیگر در بین ما نیست و جامعه کشتی استان بار دیگر سیاه پوش شد .
از خدا برای این پهلوان واقعی طلب مغفرت و آمرزش و برای خانواده او از خداوند منان صبر خواستاریم .
یاسرنصرتی