حملات نخ نما به شریفی از جنسِ شرافت
پنجشنبه 15 آذر 1403 - 22:26:12

در ذهنم مرور می کنم رفتار که چه عرض کنم؟ دیکتاتوری مجسم عده ای " مستِ تیغ به دست"را تا آنجایی که ذهنم یاری می کند این نوع رفتار بامردان و زنان وطن دوستی که رسم را به اسم نفروختند، فتوت را نفروختند تا فالوور بدست آورند؛ مورد هجوم سلبریتی سازها قرار گرفتند چون بجای بازی به اسم مردم، با مردم هستند!

در ذهنم مرور می کنم رفتار که چه عرض کنم دیکتاتوری مجسم عده ای " مستِ تیغ به دست" ؛ تا آنجایی که ذهنم یاری می کند این نوع رفتار با " علیرضا افتخاری " شروع شد، به جرم بوسیدن و دست دادن با رئیس جمهور وقت، بنده خدا از حیث انتفاع  داشت ساقط می شد، چنان فضای رسانه ای  وحشیانه و دد منشی علیه او راه انداختند که حتی دخترخانم دانشگاهیش جرات نداشت تنها برود و در مصاحبه تلوزیونی رسما گریه می کرد! که گناه منِ هنرمند چیست و ...

جلوتر می آیم و باز مرور می کنم، شاهکار فیلم " یتیم خانه ایران" و " قلاده های طلا"  و بازیگری در حد و اندازه های  " علیرضا رام نورایی" و ستاره سینمایی در حد " امین حیایی"  بایکوت و طرد آنها و هجوم حجم رسانه ای.  که ای فلان و بهمان چرا در " فیلم حکومتی!" بازی کردی؟ و " رام نورایی" در مصاحبه تلوزیونی رسما گریه می کرد  که گناه من هنرمند چیست و ...

یا در مورد امین حیایی، باورت می شود لشگر حقیر رسانه ای ، سطحش آنقدر تنزل کند و حتی یک برنامه ای در حد " خندوانه " نیز از نظر دور نکند و تمام قد و ستون وار پشت " امیر مهدی ژوله" بایستد و در رقابت بین این دو در مسابقه طنز، " ژوله" برنده رقابت! نظرسنجی مردمی شود و حتی " امین حیایی" در مصاحبه تلوزیونی اویل دهه 90 رسما گله ای کند که  گناه من هنرمند چیست و ...

باز مرور می کنم، می رسم به پروانه معصومی ، جرمش چیست؟ با چادر جلوی رهبری و به نمایندگی از هنرمندان صحبت کرده، همین! جنایت خانم معصومی، او را شایسته بدترین توهین ها و القاب نمود و حتما گلایه کرده، که گناه من هنرمند چیست که...

می رسیم به " الهام چرخنده"، به جرم پوشیدن چادر و چند اظهار نظر در مورد رهبری و نظام، باز لشگر رسانه ای و فضای تبلیغاتی چنان به خط شد و بر سر او هجوم آورد که حتی در مجلسی که معمولا دخترهای جوان وقتی سلبریتی می بیینند انگار نعوذبالله به ملاقات پیامبر رفته اند! " متلک و نیش و کنایه"  نثار ایشان می شود ؛ جای جای مصاحبه های چند باره اوهست که گناه من هنرمند چیست که...

می رسم به تابلوی مظلومیت نظام در قضیه ززآ در جام جهانی، نخواندن سرود ملی !،  خفقان جماعتی اغوا شده و ترسانده شده بعد از گل ایران به تیم حریف و خوشحالی میلیونی مردم،  مجریی توانمند و  بازجویی قهار از جنس "فردوسی پور" و " مزدک میرزایی" که " کاپیتان جهانبخش" را به میز " بازجویی" کشانده که چرا چنین و چنان، چرا با چنین اوضاعی، بعد از " نادرترین بردها" در جام جهانی  خوشحالی کردید؟! و کاپیتان تیم ملی در اتاقی و در جلوی دوربین ها بازجویی شد، مترسکی به اسم " مزدک میرزایی" سیرکی راه انداخت که شرم قلم از بازگویی آن و " کاپیتان"  خارج نشینِ  سر جمع چند سال زندگی نکرده در ایران، با زبان بی زبانی می گفت که گناه من هنرمند چیست که ....

ماجرای " نماد قیچی کردن موی سر" کاپیتان فوتبال ساحلی بعد از گل زنی در جام جهانی و از این دست " اغوا گریی ها"  زیاد است

می رسیم به " مهدی ترابی" و " وریا غفوری" و " روزبه چشمی" بازیکنان تراز اول فوتبال و در بعضی مواقع "فقط" بازیکنان طراز اول فوتبال، همین، تیغ تیز نثار خودی و غیر خودیشان شد.

مهدی ترابی، به جرم اینکه بعد از گل در زیر لباسش عکس یا شعار رهبری نوشت مورد نوازش "لشگر تا بن دندان مسلح مجازی" قرار گرفت، "وریا غفوری" عکس " دختر آبی" را بر روی تیشرت زد ، با "عبدالله مهتدی" گروهک تروریستی کومله عکس یادگاری انداخت، با کمک همان لشگرمجازی در صدر نشست  و روزبه چشمی باورت می شود فقط به خاطر دعوا با مهدی ترابی، پای ثابت صفحه مجازی " 360" عادل فردوسی پور شد! حتما "ترابی"  به عنوان ناجی پرسپولیس در مقاطع مختلف تا حالا  هزارن بار از خود پرسیده که گناه من هنرمند چیست....

و اما " حاتمی کیا" پادشاه سینمای  انقلابی با کارنامه فاخری از جنس " آژانس شیشه ای" ، " ارتفاع پست"، " به نام پدر" ، " به رنگ ارغوان"، " بادیگارد" و شاهکارِ ماندگار " به وقت شام" و ... به جرم! ساختن فیلم " به وقت شام" در دل سال های حملات حرامیان به سوریه و ماجرای دواعش،  باید از یک سلیبریتی کوتاه قد مانند  " رشید پور" در برنامه " سلام خورشید" متلک" بشنود که " یک فیلمی هست چنین و چنان"، رشید پوری که در شروع جنگ اوکراین، " دستور" داده بود که دکور برنامه اش " پرچم اکراین" باشد و حتی کتِ " آبی با لباس زرد، پرچم اوکراین" پوشیده بود، و در چنان  فضای مسمومی تنفس می کرد که حاتمی کیای برنده سیمرغ موقعی که از پله های سن بالا می رفت که جایزه بهترین فیلم و کارگردانی جشنواره را بگیرد به رشید پور مجری مراسم گفت،" پسر جان اندازه سن تو، من از این سن برای جایزه گرفتن بالا و پایین رفتم و .‌‌‌..." و آنجا بود که خیلی ها گفتند  گناه من هنرمند چیست

می رسیم به ماجرای کاریکاتور مضحک و مشمئز کننده فیلم های " هومن سیدی"، وقتی او در حوالی  سال 93 جایزه فیلم اولی گرفت و آن را تقدیم " روحانی" کرد، باورت می شود بعد از آن هر ساله " پای ثابت جوایز جشنواره شد" آنقدر آش شور شد که در یک سال بالای سن مراسم گفت " من واقعا نمی دانم این جایزه برای چیست؟! ( مضمون)" تا رسید به فیلم " مغزهای کوچک زنگ زده" ، و ماجرای علم کردن آن در برابر " فیلم به وقت شام" حاتمی کیا و ....

دیگر بماند

 ماجرای " امیر حسین میثاقی " و " فردوسی پور" ، ماجرای " خیابانی" و حرف هایی که بوی عرق ملی می دهد

ماجرای  حجت اشرف زاده و سالار عقیلی به جرم خواندن سرودهایی که غرور ملی را افزایش می دهد  و ....

می رسیم به  " ناصر طهماسب" با آن صدای مخملی و جاودانه، به جرم صدای ماندگار او بر روایت های فیلم های مستند انقلابی لشگر تیغ به دست و مست از جنس " رضا کیانیان" او را شایسته بدترین توهین ها دانستند و حتی بعد از مرگش نوشتند " ارزشش را داشت؟!!!"

می رسیم به المیرا شریفی، فضای مجازی را رصد کنید، جز همان رد پایی که ذکر شد مشاهده نمی شود، مزد بگیری از جنس " غوغای روحانی نگر" به میدان آمده و امثالهم که چرا از پزشکیان این سوالات را کردی و گفتی بنزبن، خاموشی، مذاکرات؟، تو باید از رئیس جمهور می پرسیدی چه رنگی را دوست دارد، چرا کت شلوار نمی پوشد، غذا بیشتر چی می خورد ، بین اعداد یک تا ده انتخاب کند و ....

و آخرش هم به قید قرعه به نام نامی صاحب "نهج البلاغه" به " 110" نفر از شرکت کنندگان ، جوایز ارزنده ای می داد.

ولی من کاری به این جنگولک بازی رسانه ای و شامورتی های آن ندارم؛ به عنوان یک ایرانی آن هم از نوع " مستقلش" رک، بدون لکنت و صریح می گویم " دمت گرم خانم با شرف " المیرا شریفی!

قاسم بهرامی


http://khorshidgharb.ir/fa/News/5944/حملات-نخ-نما-به-شریفی-از-جنسِ-شرافت
بستن   چاپ