در مقوله بهرهمندی از مدیران متعهد و متخصص دو نظریه نگاه فراجناحی دولت سیزدهم و وفاق ملی دولت چهاردهم با تمام زیبایی ظاهری آن؛ اما یک موضوع کاملاً محرز و مشخص است و آن خالصسازی به نفع دوستان و سفارش شدگان است، نه واقعاً متخصصین متعهد!
سپهر سیاسی کشور در بحث مدیریت کلان کشوری بارها دچار تغییرات و فراز و نشیبهایی شده که حسن و قبح آن را مردم با پوست و استخوان حس کردهاند، اصحاب قدرت با تمام خصومتهای ظاهر و پنهان خود با یکدیگر اما در مواقع حساس بسیاری بر سر یک میز مینشینند و در حالیکه با هم فالوده میل میکنند، فیالمجلس در حال تنظیم سناریوهایی هستند تا مردم از پشت پردهها باخبر نشوند؛ اما چه کسی است که نداند دود تمام آتش دعواهای سیاسی فقط به چشم مردم میرود؟!
هر چقدر که از اوائل انقلاب دورتر میشدیم اصحاب قدرت برای خود جناحبندیهای جدیدتری را ترسیم نمودند و سعی کردند مردم را در قالبهای خود جا بدهند.
زمانی با تز سیاسی چپ و راست به رجزخوانی پرداختند و به تیپ و تاپ هم زدند و زمانی با پرچم اصلاحطلب و اصولگرا به یکدیگر چنگ و دندان نشان دادند و با این ترفند مردم را به یکدیگر مشغول نمودند، در صورتی که وقتی به اندرونی منازلشان وارد شوی، خواهی دید که بسیاری از این به ظاهر متخاصمین با یکدیگر نسبت سببی و نسبی دارند!
روزگار به همین منوال پیش رفت تا در دولت سیزدهم با ریاست شهید ابراهیم رئیسی با شعار فراجناحی و استفاده از توانایی همه گرایشهای سیاسی پایبند به نظام جمهوری اسلامی، با مواردی از مدیریت در سطوح کلان کشوری تا شهرستانی مواجه شدیم که مدیر مربوطه نهتنها نسبتی با گفتمان رئیس دولت نداشت، بلکه بعضاً با اصول نظام جمهوری اسلامی نیز زاویه داشتند! و زمانی که این موضوع با مدیران ارشد دولتی درمیان گذاشته میشد، جواب میدادند در این سالها مدیر متخصص و معتقد به گفتمان امام و انقلاب تربیت نکردهایم و به همین دلیل دستمان خالی است!
با شهادت شهید رئیسی و برگزاری انتخابات زودرس، دکتر پزشکیان کابینه خود را به مجلس معرفی کرد و در سطح وزارتخانهها و مدیران استانی و شهرستانی در حال چینش مدیران موردنظر خود هستند.
آنچه که از هواداران و لیدرهای گروههای منتصب به اصلاحطلبی شنیده میشود، برعکس دولتمردان دولت سیزدهم گفته میشود برای انتخاب مدیر در سطوح مختلف مشکل نداریم و به عبارتی هر سنگی را که بلند کنیم زیر آن چند مدیر خوابیدهاند اما با توجه به شعار وفاق ملی قصد داریم از توانایی همه سلایق سیاسی استفاده کنیم!
در مقوله بهرهمندی از مدیران متعهد و متخصص دو نظریه نگاه فراجناحی دولت سیزدهم و وفاق ملی دولت چهاردهم با تمام زیبایی ظاهری آن؛ اما یک موضوع کاملاً محرز و مشخص است و آن خالصسازی به نفع دوستان و سفارش شدگان است، نه واقعاً متخصصین متعهد! در اثبات این ادعا در انتخاب، تلنگر زدن و جابجایی مدیران مشخص می شود که از دفتر کدام نماینده و یا مرکز قدرت، صدا بلند می شود!
برهمین اساس همان طور که در دولت سیزدهم در کنار مدیران تلاشگر و فعال، کم نبودند مدیران سفارشی بیرون آمده از لُپلُپ که نقش گماشته فرد سفارش کننده را بازی میکردند، اکنون نیز بر همین منوال به عینه شاهد هستیم آن دسته از مدیرکان و حتی کسانی که با حکم قضایی عزل شدهاند و بسیاری از سفارش شدگان به اتهام ترک فعل، تضییع حقوق بیتالمال، سوء مدیریت و . . . که باید در محاکم قضایی پاسخگو باشند در کمال گستاخی برای ادامه فعالیت یا ورود به جرگه مدیریت به انحای مختلف رزومه می دهند و خود را به اصحاب قدرت نزدیک میکنند چون پی بردهاند که برای صاحبان قدرت، آنچه مهم و اصل اولیه دادن پست مدیریتی است، میزان حرفشنوی و جاننثاری است و تخصص، تعهد و اعمال صحیح مدیریت در جایگاههای دست چندم ارزشگذاری میشود!