چاپ

هوشیاری دادستان تویسرکان و حضور به موقع او در یک صحنه جنایت، پرده از راز قتل پدر معتاد توسط پسر برداشت و در کوتاهترین زمان ممکن قاتل شناسایی و دستگیر شد.

به گزارش روابط عمومی دادسرای عمومی و انقلاب مرکز استان همدان، سوم مهرماه سال خبری منتشر شد مبنی بر قتل پدر توسط پسر در یکی از روستاهای تویسرکان.بر آن شدیم تا با توجه به خواسته همشهریان جزییات این واقعه تلخ برای خوانندگان منتشر شود.

در همان ساعات نخستین قتل رخ داده، با دادستان تویسرکان تماس گرفته می شود، با شرح داده شده از اوضاع و احوال جسد، اینکه ضربه به گردن با شی تیزی بوده، مصطفی ربانی تأکید می کند که نیروی انتظامی صبر کند و دست نگه دارد تا خودش در محل حاضر شود.همان هم شد و او با حضور در صحنه جرم و بررسی اولیه متوجه می شود بر خلاف حرف های هماهنگ شده همسر، پدر همسر مقتول و دایی خانواده، به نظر خودکشی نبوده است.

اعضای خانواده به اعتیاد مقتول و خودزنی آن مرحوم اجماع داشتند، اما مضطرب حرف هایشان را عنوان می کردند. گاه ضد و نقیض حرف می زدند.با این وجود انگار همه، حتی همسایه ها هم بر این مطلب که مقتول با خودزنی سبب فوت خود شده هم کلام بودند تا جایی که عمده افراد حاضر در حادثه کم کم به یقین رسیدند که خودکشی بوده!

در این بین دادستان تویسرکان به دور از چشمان خانواده، لباس مقتول را بالا می زند، جراحت روی گردن و زخم های تازه بر روی بدن جسد و زخمی بودن هر دو کف دست مقتول نشان از درگیری با فردی دیگر دارد و نه خودزنی که منجر به فوت شود.شناخت این مهم نیاز به تجربه داشت که ربانی از آن بهره مند بود.

اعضای خانواده بر خودزنی این مقتول که سابقه کمپ نیز داشته تاکید دارند، اما با وجود بودن در منزل در مقام پاسخ به دادستان از نحوه خودزنی اظهار بی اطلاعی می کردند! همین دلیل اول برای ذهن نکته سنج دادستان تویسرکان کافی بود تا او در مسیر یقین قرار بگیرد که قتلی رخ داده.

در این حین پسر مقتول، حدود شانزده هفده ساله با لباسی مرتب وارد اتاق می شود، مرتب بودن پسر آن هم با توجه به فوت پدر و البته جای لگدی که بر روی پیراهنش بود، سبب شد تا دادستان در کمال تعجب و ناباوری حاضرین در محل چه خانواده و چه مأمورین نیروی انتظامی، بلافاصله به مأمور نیروی انتظامی بگوید پسر را دستگیر و اجازه خروج از اتاق به او ندهند.

با دستور دادستان سایر اعضای خانواده از اتاق خارج می شوند و پسر در ابتدا از اینکه پیراهن خود را بالا بزند امتناع می کند، اما دادستان که ماجرا را فهمیده حرفش را تکرار می کند.آثار جراحت بر روی شکم و گردن پسر مقتول نشان از درگیری بین او و مقتول داشته و پسر در همان لحظات نخست با تیزبینی دادستان، لب به اعتراف می گشاید.

اینکه پدر معتادش هر بار به یک بهانه ای دعوا به راه انداخته و به ویژه با مادر خانواده برخوردهای نامناسبی داشته است.آن روز درگیری نیز مجدد برای آزار و اذیت مادرش به مانند همیشه به خانه آمده و با یک بیل به سمت مادر حمله می کند، پسر جوان که دیگر تاب تحمل درگیری ها و بد و بیرا گفتن پدر همیشه معتادش را ندارد، برای دفاع از مادر به میدان می آید و غرور او اجازه این همه توهین به مادرش را نمی دهد.

در نهایت درگیری بین پدر و پسر بالا می گیرد و پسر ناخواسته و بدون قصد قبلی، ضربه ای با چاقو به گردن پدر می زند که سبب فوتش می شود.

و ربانی دادستان تویسرکان می گوید: باز اعتیاد، باز خشم و باز عدم کنترل خشم؛ زمینه ساز نابودی یک زندگی شد.